رنگ آرزوهایم
خــواب هـایـم بــوی تن تــو را مـی دهــد
نـکنـد آن دورتــر هـا
نـیـمـه شـب در آغــوشـم مـی گـیــــری !
نگـاه کن
چگونه روزها از پـی هـم می آیند و می رونـد
آهسته رو به پایانـم
اما چنان غرق زندگی که گویا ایـن راه را پایـانی نیست
عادت کـرده ام
به تنهــایی
به نگفتــن
به ندیـدن
اگر گاهی ندانسته به احساس تو خندیدم و یا از روی خودخواهی فقط خود را پسندیدم
اگر از دست من در خلوت خود گریه ای کردی
اگر بد کردم و هرگز به روی خود نیاوردی
اگر زخمی چشیدی گاه گاهی از زبان من
اگر رنجیده خاطر گشتی از لحن بیان من
حلالم کن ... و بعد از آن دعایم کن
دلم میان این همه آدم . . .
میان این همه پیچیدگی . . .
میان این همه تکلف . . .
میان تمام قفل هایی که . . . قصد باز شدن ندارند . . .
فقط کمی . . . سادگی می خواهد . . .
و دلم کسی را می خواهد که نپرسد :
"حواست به من هست ؟ "
فقط بیاید با اندکی نگاه . . . آرام بگوید:
..."حواسم به تو بود ! "
دلم . . .
بودن می خواد . .
میانِ این همه ضمیر . . .
دلم . . .
معجزه می خواهد . . .
دلم . . .
کمی آرامش می خواهد . . .
آرامشی عمیق . . .
آرامشی پر از حضورِ تو . . .
بودنِ تو . . .
نفس هایِ تند تندِ تو . . .
چقد قشنگه اشـکایی که بـخاطـر دلتنـگی یارت از چشـات سـرازیـر میـشـه چقدر قشنگه خندیدن با چشای خیس وقتی عشقت بهت میگه ناراحت نباش چقدر قشنگه عاشق بودن و چقدر قشنگه عاشق تـــــــو بودن