دل نوشته های عاشقانه

اگر که عشق؛ راز هستی است ،تو راز نه ... که عشق هستی و تمام هستی ام تویی

دل نوشته های عاشقانه

اگر که عشق؛ راز هستی است ،تو راز نه ... که عشق هستی و تمام هستی ام تویی

ابرها می آیند

آسمان غمگین می شود

شاید امشب....

دل من آرام گریه کند

یک روز

یک شب

و ماه ها انتظار برای تو....

دیگر برای من فرقی نمیکند
افتادن ، شکستن ، برخاستن یکیست
وقتی هجوم حادثه بیداد میکند
وقتی میان حنجره ات بغض بی کسی است
وقتی برای چشم دیدن
وقتی برای گوش شنیدن
وقتی امید و شوق رسیدن
نمانده است.
دل دادن ، بریدن و درجا زدن یکیست

گریــــــــه ام گرفت

از حس نزدیکِ لمسِ کلمات

از حس غرق بودن در میان لحظات پر از کلمه

چقدر دلم یک متــــن میخواست

که قـــــدم بردارد

همگام با تـــــو ...

و

نفس بکشد

همزمان با تـو .
..!

برای دوست داشتنت

محتاج دیدنت نیستم...


اگر چه نگاهت آرامم می کند

محتاج سخن گفتن با تو نیستم...


اگر چه صدایت دلم را می لرزاند


محتاج شانه به شانه ات بودن نیستم...


اگر چه برای تکیه کردن ،


شانه ات محکم ترین و قابل اطمینان ترین است!


دوست دارم ،


نگاهت کنم ... صدایت را بشنوم...به تو تکیه کنم 


دوست دارم بدانی ،


حتی اگر کنارم نباشی ...


باز هم ،


نگاهت می کنم ... 


صدایت را می شنوم ... 


به تو تکیه می کنم


همیشه با منی ،


و همیشه با تو هستم، 


هر جا که باشی...

به هرکس

می گویم "تــــــــو"

به خودش میگیرد. . .

اما نمی داند که

هیچ کس برای من



"تـــــــو"

نمی شود. . . . !

نمی خواهم داشته باشمت،نترس

فقط بیا

در خزان خواسته هام

کمی قدم بزن

تاببینمت

دلم برای راه رفتنت تنگ شده است...

لحظه هایی هست که دلم واقعاً برایت تنگ می شود.


من اسم این لحظه ها را “همیشه” گذاشته ام

همه چیز باتو شروع شد!


اما ...


هیچ چیز بدون تو، تمام نمی شود



حتی همین دلتنگی های بیهوده من....

می بینی ؟ 

دیگر تنها نیستم ! 


جای تو را بغض پر کرده است ...

نشسته ام به روی ابر خاطرات

ساکت و خموش

و فقط یاد توست که هر لحظه موسیقی قلبم را می نوازد

و شیرینی روزهای با تو بودن گهگاهی صورتم را نوازش می کند

چه قدر دلم برایت تنگ است نازنینم...