دل نوشته های عاشقانه

اگر که عشق؛ راز هستی است ،تو راز نه ... که عشق هستی و تمام هستی ام تویی

دل نوشته های عاشقانه

اگر که عشق؛ راز هستی است ،تو راز نه ... که عشق هستی و تمام هستی ام تویی

گاهی چه غریبانه روزهای تلخ را سر می کنم 
گاهی اوقات چه غریبم
گاهی چقدر دلتنگی رویم فشار می اورد
گاهی اوقات چه دلتنگم
چه دلگیرم
چه غمگینم از بی تو بودن
چقدر سخته بی چشمانت 
بی دستانت
بی نگاهت و
بی اغوشت سر کردن

این روزها...

دستم به نوشتن نمیــــــــــــرود

تقصیر من نیست

نوک مدادم شکسته است

دلم هم ...

چه بگویم؟

آن هم شکستـــــــه است!!!

این روزها...

زندگی را سرد

سر میکشم

طعم بیهودگــــــــــی میدهد

و اجبار!

این روزها...

میل و رغبتم را

چیزی شبیه به مرگ

جویده است!

در خلوت کوچه هایم باد می آید
اینجــا من هستم نیمکتی چوبی و چیزی که بسته است
دلــم تنگ نیست . . .
تــنها منتظر بارانم
تا قطره هایش بــهانه ای باشند
برای نمنــاک بودن لـــحظه هایم
و اثباتی بر بی گناهــی چــشمانم

من که تنها تو را دارم.
از تمام دار دنیا فقط تو را می خواهم.
تو تنها آرزوی من هستی….
به اندازه ی تمام آرزوهایم که تنها تویی ;
به اندازه ی تمام دنیایی که می خواهم دنیا نباشد و تنها تو برای من باشی ;
به اندازه ی همان تنهایی که یا تنها با تو هستم یا تنها به یاد تو هستم ;
دوستت دارم

خلاصه ی این روزهایم

همـیـن دو سـطـر می شـود :

تـــــــو ایـنـــجـا نیستی

و حـال من بد است؛ بدِ ، بدِ ، بدِ

نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن ... 
ولی کاش بودی تا اشکهایم از شوق دیدارت سرازیر میشد ... 
کاش بودی و دستهای مهربانت مرهم همه دلتنگیها و نبودنهایت میشد ... 
کاش بودی تا سر به روی شانه های مهربانت می گذاشتم 

بدترین کاری که ما با آدمها می کنیم اینه که
یه دنیا پر از خاطره براشون می سازیم
و بعد
توی این دنیا
تنها رهاشون می کنیم ...

دلـم می گیـرد


وقـتـی با تمـام وجـود


میخواهـمت


امـا کنـارم نـبــاشـی


تمـام دلخـوشـی ام می شود
عـروسکـی کــه بــرایـم خریـدی!

دلـم می گیـرد


وقـتـی با تمـام وجـود


میخواهـمت


امـا کنـارم نـبــاشـی


تمـام دلخـوشـی ام می شود
عـروسکـی کــه بــرایـم خریـدی!

هنوز هم

از بین کارهای دنیا

دل بستن به دلت 

بیشتر به دلم می چسبد.