دل نوشته های عاشقانه

اگر که عشق؛ راز هستی است ،تو راز نه ... که عشق هستی و تمام هستی ام تویی

دل نوشته های عاشقانه

اگر که عشق؛ راز هستی است ،تو راز نه ... که عشق هستی و تمام هستی ام تویی

یه دریا اشـــــــــــــــک برای ریختن دارم

 

یه دل گرفته

 

یه زندگی پر از خالــی

 

من سرشارم از تنــهایـــــــــی

 

خوابیدن میان دستان تو

 

بیدار شدن روبه روی چشمان تو

 

دیدن لبخند هر روزه ی تو

 

گرفتن دستان گرم تو

 

سر بر بازوی تو نهادن

 

سرت را به سینه فشردن

 

راه رفتن بازو به بازو کنار نگاه تو

 

این است تنها آرزوی من , رویای همه ی شبهای من

با هیچ کلامی

به جز سکوت

نمی توانم

وسعت نبودنت را

تفسیر کنم.

می دانی 

اگر تو را آرزو می کنم 

برای  بی آرزو بودن من نیست !! 

شایـد آرزویی

 زیبـاتر از تو سـراغ ندارم ...

دلم یک دل سیر دیدنت را میخواهد، 


سیر شده از نبودنت، 


تو که می آیی ،


هوای اینجا بهاری تر می شود ؛


حتی در گرمای طاقت فرسای تابستان ...! 

نبودی , مــردِ این بــــازی نبودم


از این حسی که بین ماست میگم


گــمونم این تمــام عـشــق باشــه


نمی پرسی ولی من راست میگم !


یه وخـــتا باعـث آشفــتگیـــــمی


یه وخـــتا از تو آرامش میگـیرم


به حدی بستـــگی دارم بهت کـه


عــذابم هـــــم بـدی از رو نمیرَم...




من و تـو


برای رسیدن به هـم


هیچ چیز کم نداریم به غیـر از یک معجزه ...!