دل نوشته های عاشقانه

اگر که عشق؛ راز هستی است ،تو راز نه ... که عشق هستی و تمام هستی ام تویی

دل نوشته های عاشقانه

اگر که عشق؛ راز هستی است ،تو راز نه ... که عشق هستی و تمام هستی ام تویی

امان از این بوی پائیز و آسمان ابری


که آدم نه خودش میداند دردش چیست 


و نه هیچ کس دیگر



فقط میداند 


که هر چه هوا سردتر شود


دلش آعوش گرمتری میخواهد

رنگ آرزوهایم


این روزها خیلی پریده


تو اگر دستت به آسمانش رسید

چند تکه ابر نقاشی کن

تا دل من به ابرها خوش باشد

وقتی از عطر تنت...

هرم لبانت ......

لطافت موهایت...

گرمای وجودت...

آرامش دستانت...

مهربانی نگاهت ...

می گویم....

هیچ کس نمی فهمد ... چه حسی دارم!

چون تنها "من ".... "تو " را با تمام وجودم حس کردم!