دل نوشته های عاشقانه

اگر که عشق؛ راز هستی است ،تو راز نه ... که عشق هستی و تمام هستی ام تویی

دل نوشته های عاشقانه

اگر که عشق؛ راز هستی است ،تو راز نه ... که عشق هستی و تمام هستی ام تویی

خسته ام 


اما تحمل می کنم 


خدایا روزِگارت با من و احساسم بـد تا کرد 

حوصله ام سـر رفتـه اسـت ! 


کاش میشد بــه جای دست روی دست گذاشتن ،


دست تـوی دستـت می گذاشتـم  . . .

چقدر دور تر از احساسم ایستاده ای!


از این فاصله


تو ،


حتی صدایم را نمی شنوی 


چه برسد به دلتنگی!

نبودن هایت آنقدر زیاد شده اند



که هر رهگذری را شبیه تو می بینم !!



نمی دانم غریبـه ها ” تـو ” شده اند



یا تو ” غریبـه” ؟؟!!

وقتی

با تـُوام

ثانیه هـا مثـل باد در گـذرند

و بی تـو انـگار

تمـام ساعت هـای ایــن شهر خــوابیــده انــد

بیــدار شوید

مگــر نمی بیــنید

اینــجا دلی برای دیــدنش لحــظه شماری می کنـد!

چقدر دوست دارم با خیال راحت

یک نفس عمیق بکشم

نفسی که پر باشد

از بوی آرامش وجود تـــو


 هر نُتی که از عشق سخن بگوید زیباست 


حال سمفونی پنجم بتهوون باشد 


یا زنگ تلفنی که در انتظار صدای توست ...

دو وقــت دلــم مــی گــیــرد ...

یکــی وقتــی بــا "بــــلــــه" جــواب مــی دهــی

یــکــی وقــتــی "شــــمــــا" صــدایم مــی کــنــی ..!!!

چــگــونه صــدایــت کنــم کـه بــا "جــــانــم" جــواب دهــی؟

و "تــــو" صــدایــم کــنــی؟!!

نبودن هایت را

با خیال بودنـت

بـه  هـم بـافـته ام

چـه ســنگیـن شـــده ایـــن شال گــردن

دارد بـــغــضــم را در گلـو خفه میکـنــد ...!



آدم ها هرگز کسانی را که دوست دارند


فـراموش نمی کنند


فقط عادت می کنند


که دیـگر کنارشان نباشند !