کاش امشب باران ببارد
تا شسته شوم
از تنهایی ، رنج ، غم
کاش اشکهای آسمان
با اشکهایم گره بخورند
تا آدمکان پوشالی سرزمین من نبینند
دلتنگی ام را
بی کسی ام را
تا قطره قطره پاک کند
عشق بی حاصل این سالهایم را
فردا کودک تا ابد نداشته ام را در آغوش میکشم
تو را نشانش می دهم و می گویم
ببین در تمام آرزوهایم
او پدر تو بود
کسی که از ما شدن ترسید
" دوستت دارم "
حرف ساده ایست
هم گفتنش آسان است
هم شنیدنش
اما ...
فهمش ساده ترین دشوار دنیاست
برای دلتنگی هایــم برای دغدغـه های خـودم برای شانه ای که تکیه گاهــم نیست ! برای دلی که دلتنگم نیست ... برای دستی که نوازشگر زخـم هایم نیست ... برای خودم می نویسـم ! بمیـرم برای خودم که اینقدر تنهاست !.!.!.!