دلـم یک مـزرعــه مـیخـواهـد یک تـو یک من و گندم زاری طلایـی رنگ کـه هــوایـش آکنده بـا عطر نفـس هـای تـو بـاشد...
دلم مترسکیست که وسط مزرعه با کلاغان اواز میخواند
نوشته جالبی بود!احساس میکنم کمی شبیه من مینویسی! منم دل نوشته هامو با احساسی که تو باهاش مینویسی، مینویسم.منم آپم. خوشحال میشم بیای پیشم!
دلم مترسکیست که وسط مزرعه با کلاغان اواز میخواند
نوشته جالبی بود!
احساس میکنم کمی شبیه من مینویسی! منم دل نوشته هامو با احساسی که تو باهاش مینویسی، مینویسم.
منم آپم. خوشحال میشم بیای پیشم!