دل نوشته های عاشقانه

اگر که عشق؛ راز هستی است ،تو راز نه ... که عشق هستی و تمام هستی ام تویی

دل نوشته های عاشقانه

اگر که عشق؛ راز هستی است ،تو راز نه ... که عشق هستی و تمام هستی ام تویی


باز هم یک غروبِ رنگین است
پیکر عصر زهرآگین است

لحظه‌هایی بدونِ بودن تو
لحظه‌هایی که سرد و سنگین است

نیستی تا تسلی‌ام باشی!
و چه قدر آفتاب خونین است

منم ویک غروب پاییزی
و غزل حس وحال دیرین است

درک این عصر در هجوم غزل؛
این غروب ای خدا چه غمگین است‌


نظرات 2 + ارسال نظر
بابای تامی پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 03:41 ق.ظ

ارزومه یه روزی رو ببینم که دیگه دلت نخواد یه جمله غمگین بنویسی

اینقدر شاد باشی که یادت بره معنی تنهایی رو

مهیار شنبه 3 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 07:43 ب.ظ http://www.shabederaz.blogsky.com

کاش میدانستی جهانم بی تو الف ندارد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد