دل نوشته های عاشقانه

اگر که عشق؛ راز هستی است ،تو راز نه ... که عشق هستی و تمام هستی ام تویی

دل نوشته های عاشقانه

اگر که عشق؛ راز هستی است ،تو راز نه ... که عشق هستی و تمام هستی ام تویی

دوستت دارم نازنینم

به اندازه ی همه ی لحظه هایی که ندارمت


همه لحظه هایی که نمی بینمت


همه ی لحظه هایی که دوری . . .



دوستت دارم نازنینم

به اندازه ی همه ی لحظه هایی که ندارمت


همه لحظه هایی که نمی بینمت


همه ی لحظه هایی که دوری . . .



باران بیاید یا نیاید

تو باشی یا نباشی


خاطرت باشد یا نباشد


من خیس از یاد توام

توی تمام تقویم هـای ذهن من
یک روز هایی هست
درست مثل امروز
که زانو هامو در آغوش می گیرم و
به جای تمام وسعت شانه های زنانه ام
گریه نمی کنم
به زبان نمی آورم
و فقط نگاه می کنم
نه بغض٬نه اشک
فقط یه دل تنگی عمیق ...
از همـان دلتنگی هـایی که مرهمش آغوشت است
خوب می دانم که خوب میدانی
که در این جوز روزها
حتی اگـر خدا هم از آسمانش بـه زمین بیاید
و بنشیند کنـار دلتنگی ام
آرام نمی شود این دل لا مذهب
تنها آغوشت را می خواهد
خواهش می کنـم این را بـفهم...

این روزها

به دستهای روزگار هم باید شک کرد

کش میرود از زمان

کم می آوریم با هم بودنمان را

همیشه یک جای خالی هست

که پر نمیشود با هیچ

جز تو

دیــدن عـکست تمــام سهم من است،

از "تـــو "

آن را هم جیره بندی کرده ام

تا مبــادا

تَــوقُعش زیاد شود!!

دِل اســت دیـــگر ...

ممکن اســت فردا خودت را از مــن بـخواهـد...

مـوجّه نیست روزهای نبـودنت

تلخ میگـذرند...

امــا از طعــم تلخــش کـه فاکــتور بگیـریـم

زجـــرآور بـودنشـان را چگـونـه تـوجیــه خـواهی کــرد

دیگر

نه ترانه حریف دلتنگی ام می شود.

نه گریه های تنهایی.

نمی آیی؟!

خطّ فقر

جائی میان

بود و نبود توست

جائی میان

دار و ندار مـن...

تــو!

همان شقایقِ معروفِ شعرِ خوبِ سهرابی!

تا تــــو هستی،زندگی باید کرد...