بودنت ،
حتی همین قدر محال ،
تن پوشی ست بر عریانی روح خالی ام ...
باش
حتی همین قدر دور ...
حتی همین قدر محال ...
هر چه هستی ، باش ...
شاید سهم من از تو همین دوری و محال بودن است
همین خواستن ها
نرسیدن ها ... !
به خوابم بیا
تا به یاد آورم
رنگ چشمهایت را ...
و حس دستهایت را ...
من زخمهای بی نظیری به تن دارم،اما تو مهربان ترینشان بودی،عمیق ترینشان،عزیز ترینشان!!!