-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 30 مردادماه سال 1390 09:00
چقدر دلتنگم ! انگار برای تمام دنیا دلتنگم حجم دلتنگی من انگار به یک عالم آدم و خاطره مربوط می شود ... چقدر دلتنگم! یک عالم برای تنها یک آدم !
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 28 مردادماه سال 1390 20:36
این روزها حالم خوب است خوب ِ خوب !! نه نشانی از دلتنگی نه روزنی از سیاهی ...و نه وسوسه ای از دل بسـتگی! ! ! نوشتنم را بهانه ای نیست جز گفتن این که "من" به غیر از "تو" به هیچ "او"یی اجازه ی "ما" شدن نمیدهم
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 28 مردادماه سال 1390 10:06
دلم پرواز می خواهد دلم با تو پریدن در هوای باز می خواهد دلم آواز می خواهد دلم از تو سرودن با صدای ساز می خواهد دلم بی رنگ و بی روح است دلم نقاشی یک قلب پر احساس می خواهد
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 26 مردادماه سال 1390 21:22
قورت می دهم ،همه دلتنگیهایم را و تلخ نوشته هایم را سر می کشم ،انکار نمی کنم ، لج کرده ام که برایت بنویسم گریه کنم ،عاشقت بمانم لج کرده ام دوستت داشته باشم دلم می خواهد باور کنی ، دوستت دارم همین
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 25 مردادماه سال 1390 21:20
امشب تمام حوصله ام را در یک کلام کوچک در « تو « خلاصه کردم ای کاش می شد یکبار تنها همین یک بار تکرار می شدی ! تکرار !
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 25 مردادماه سال 1390 08:22
دلم گرفته در اتاقی که به اندازه یک تنهائیست دل من که به اندازه یک عشق است به بهانه های ساده خوشبختی خود می نگرد به زوال زیبای گل ها در گلدان به نهالی که تو در باغچه خانه مان کاشته ای و به آواز قناری ها که به اندازه یک پنجره می خوانند
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 24 مردادماه سال 1390 19:24
شب ها که خوابم نمی برد خیالت را می بافم ; روزها اما نبودنت رشته هایم را پنبه می کند !
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 24 مردادماه سال 1390 11:34
از کدامین لحظه دیدار بگویم...؟نمیدانم! چون همه لحظه هایش مانند رویایی شیرین زودگذر بود... همچو رویایی که آن زمان که از خواب بیدار میشوی... حسرت میخوری کاش بیدار نمیشدم... همه لحظاتش زود گذشتند زودتر از زود... ولی خاطراتش تا ابد در کلبه ذهنم لانه کرد... میدانم که میدانی... میدانی که حتی وقتی در کنارت سکوت کرده بودم...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 24 مردادماه سال 1390 08:51
گاهی دلم از هر چه آدم است می گیرد...! گاهی دلم دو کلمه حرف مهربانانه می خواهد...! نه به شکل ِ دوستت دارم و یا نه بــه شکل ِ بی تو می میرم ...! ساده شاید ، مثل دلتنگ نباش ... فردا روز دیگری ست !
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 23 مردادماه سال 1390 09:18
واحد اندازه گیریِ فاصله "متر" نیست؛ "اشتـیـاق" است... مشتاقش که باشی، حتّی یک قدم هم فاصله ای دور است
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 23 مردادماه سال 1390 09:09
عقربه ها نیامدنت را تکرار می کنند و زمان مانند دردی بر تنم جاری می شود عادت نکرده ام به نبودنت و تو سخت به ثانیه هایم چسبیده ای !
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 22 مردادماه سال 1390 21:21
هوایت که به سرم می زند.... دیگر در هیچ هوایی نمی توانم نفس بکشم!! عجب نفس گیر است هوای بی تو ..............
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 22 مردادماه سال 1390 17:25
دست به ســر می کنم ثانیـــه ها را؛ دلـــم... یک اتفاق ناخوانده می خواهــــد...! کاش آن اتفاق تو باشی
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 22 مردادماه سال 1390 09:23
علت بی خوابی ام را.... . . چگونه بگویم... یاد تو هرشب از سقف اتاقم چکه میکند....
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 22 مردادماه سال 1390 09:19
من به یادت هستم با تمام دل خویش با تمام احساس و تمام دل خویش و همین ابر سپید, لحظه ی بیم و امید,میدهد شوق نوید به لب تشنه ی بید دل من: ما به هم خشنودیم مثل مهتاب و زمین و به هم محتاجیم مثل لبها به دعا و نگاهم به نگاه تو دچارست هنوز,مثل پروانه به شمع خاطر من باشد تا تو یادت نرود عهد و پیمانت را
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 21 مردادماه سال 1390 19:25
این روزها ؛ نه مجال برای دلتنگی دارم و نه حوصله اش را، با این حال گاه گاهی دلم هوای تو را می کند.... اما نه.....دلم خیلی گرفته.....خیلی.... انگار همیشه مجالی برای دلتنگی هست...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 21 مردادماه سال 1390 19:10
تک تک لحظه های بودنت را عکس میگیرم، زندگی را زیر نور چشمانت ظاهر میکنم! تلاش میکنم در ثبوتم از خودم فرد دیگری بسازم ! کسی که دوستش داشته باشی، کسی که مثل من همیشه تنها نباشد!!
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 21 مردادماه سال 1390 15:04
حلالم کن اگر دوری ، اگر دورم اگر با گریه می خندم ، حلالم کن که مجبورم نگو عادت کنم بی تو ، که می دونی نمی تونم که می دونی نفسهامو ، به دیدار تو مدیونم
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 20 مردادماه سال 1390 22:07
ای مهربانم، ازین پس هر شب سراغت را از ماه می گیرم و هر روز به خورشید می سپارمت تا مبادا به سایه غم گرفتار شوی . . .
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 20 مردادماه سال 1390 11:17
گاهی دست " خـــودم " را می گیرم،می برم هوا خوری " یــاد " تو هم که همه جا با من است " تنــهایــی " هم که پا به پایم میدود... میبینی؟ وقتی که نیستی هم جمعمان جمع است
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 19 مردادماه سال 1390 23:27
حضورت در قلبم مثل نفس کشیدن است… آرام… بیصدا.. اما همیشگی..
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 19 مردادماه سال 1390 13:26
تمام ستاره های آسمان دل مال تو ... اما در برکه ی دل عکسی ز رخ مهتاب نیست ماه دل میخواهم میشوی ؟
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 18 مردادماه سال 1390 22:32
من تا آمدنت چشم به راحت هستم با دیدن جای خالی نگاهت مستم زنده ام با یاد آنروز که با هم بودیم من به آنروز که بیایی چشم امید بستم یاد آنروز که غم غصه ز من می راندی بهر یک لبخند من شعر امید می خواندی قدر آن لحظات را وقت وداع فهمیدم ولی ای کاش همیشه پیش من می ماندی روز در یادم وشبها تو به خوابم هستی من که تا آمدنت چشم به...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 18 مردادماه سال 1390 14:06
میان بود و نبودت تنها یک حرف فاصله است ! به همین سادگی ! و من ... روز و شب جریمه ی سنگین نبودت را پرداختم ! و جز دل که روزی هزار بار خراش افتاد، کسی نفهمید که از "ب" بودنت تا "نون" نبودنت " فاصله " تا بی نهایت بود .
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 18 مردادماه سال 1390 13:25
از تمامی بودنی ها تو یکی ازآن من باش ، که به غیر با تو بودن آرزویی ندارم
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 17 مردادماه سال 1390 21:27
ای کاش زبان نگاهم را می دانستی و با این همه سکوت مرا به خاموشی متهم نمی کردی کاش می دانستی من همیشه با زبان چشمانم با تو سخن می گویم چشمانی که از ندیدنت سیل ها دارند برای جاری ساختن سخن ها دارند برای گفتن غزل ها دارند برای از تو سرودن و عشق ها دارند برای از تو فریاد کردن کاش می دانستی که من تو را دوست دارم کاش می...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 17 مردادماه سال 1390 11:05
صدا می کنم ترا وقتی نگاهم در نگاهت مات می ماند وقتی سکوتم ، عاشقانه ترین ها را در حصار بی صداییش برای تو می خواند صدا می کنم ترا وقتی صدایم از ارتعاش عشق می لرزد و جنون شقایق وحشی مرا سوی تو آرام آرام این گونه عاشقانه می کشاند صدایم را ... بشنو صدایم را .
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 17 مردادماه سال 1390 09:07
در بادیه های شب سرد چشمانم را در فانوسی خواهم کرد بر گذرگاه عبور تو اینک در ابتدای سکوتی مبهم دل به عشق تو سپرده ام و تنها غم من دوری توست
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 16 مردادماه سال 1390 22:33
عشق من دوستت دارم ؛ به همان اندازه که ستاره ها و ماه ، آسمون را دوست دارن و به بودنش نیازمندند ؛ به بودنت نیازمندم .
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 16 مردادماه سال 1390 22:31
عشق من دوستت دارم ؛ تاحدی که می خواهم آنقدر بگریم و فریاد بزنم تا ثانیه های ساعت دلشون برام بسوزه و با سرعت بیشتری روی صفحه روزگار حرکت کنند ؛ تا روز دیدار من و تو زودتر از راه برسه تا آغوش گرمت را حس کنم ؛ آغوشی که مدتهاست برایم باز مونده و انتظارم را می کشد .