-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 13 آذرماه سال 1390 10:10
در برهوت "نداشتن" سرشار از "خواستن" همان گونه که همیشه ترجیح می دادی ، ایستاده ام ! چگونه دوام خواهم آورد این همه "خواستن" ؟ و این همه "نداشتن" را ؟!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 13 آذرماه سال 1390 10:08
ﭼﻪ ﺭﺳﻢ ﺟﺎﻟﺒﯽ ﺍﺳﺖ ﻣﺤﺒﺘﺖ ﺭﺍ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﻧﺪ ﭘﺎﯼ ﺍﺣﺘﯿﺎﺟﺖ ... ﺻﺪﺍﻗﺘﺖ ﺭﺍ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﻧﺪ ﭘﺎﯼ ﺳﺎﺩﮔﯿﺖ ... ﺳﮑﻮﺗﺖ ﺭﺍ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﻧﺪ ﭘﺎﯼ ﻧﻔﻬﻤﯿﺖ ... ﻧﮕﺮﺍﻧﯿﺖ ﺭﺍ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﻧﺪ ﭘﺎﯼ ﺗﻨﻬﺎﯾﯿت ... ﻭ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭﯾﺖ ﺭﺍ ﭘﺎﯼ ﺑﯽ ﮐﺴﯿﺖ ... ﻭ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﻭﺭﺕ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮐﻪ تنهاﯾﯽ ﻭ بی کس ﻭ ﻣﺤﺘﺎج
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 11 آذرماه سال 1390 13:21
دلتنگی های من تمام نمی شود ! همین که فکر کنم من و تو دو نفریم دلتنگ تر می شوم برای تو ! ....
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 7 آذرماه سال 1390 22:33
حوالی ای ساعت های بارانی جای زیادی برای رفتن ندارم .... غیر از اغوش تو که ....... کنارم نیستی ....
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 4 آذرماه سال 1390 20:07
امروز نبودی ... اما خیلی چیزها بود ... من بودم ... باران بود ... چتر بود ......... بغض بود ... همراه همیشگی ام هم بود ... جای خالی ات را می گویم
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 3 آذرماه سال 1390 23:10
چشم هایم را به بیمارستان می برم نمیدانم چه مرگشان شده !؟؟ هرشب در خواب ، جایشان را خیس میکنند ...!
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 3 آذرماه سال 1390 23:00
امان از این بــوی پایــیز و آســمان ابــری،که آدم نه خــودش میداند دردش چیست و نه هیــچکــس دیگری ...! فقط میدانی که هر چه هوا سـردتر میشود,دلت آغــوش ِگرمــتری می خواهد ...!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 آبانماه سال 1390 08:30
احساسم در کلمات جا نمیشود ای کاش بودی می بوسیدمت ...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 25 آبانماه سال 1390 18:30
ثانیه ها با گذشتن خود تنها یک چیز را به من می فهمانند آن هم طولانی شدن غم ندیدنت . . .
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 25 آبانماه سال 1390 16:31
باور کن ! کار من نیست ، کار ِ دِل است ... دِلَم جایی میان ِ نَفَس هایَت گیر کرده است ...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 24 آبانماه سال 1390 21:22
گاهی دلم تنگ تو میشود ! به تمام دلایلی که تو نیستی ! به اجبار آرام میگیرم ... چه اجبار تلخی !
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 24 آبانماه سال 1390 20:03
ایـن اشک هـا از قلبیست که شبیه دخترکی لجبــاز فقط تـو را می خواهـد و از بـازی با خاطرات خسته شده . . .
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 24 آبانماه سال 1390 19:48
سرخی چشمانم .. از رقص باد در میان پلکهایم نیست شاید از اشکی باشد که هنگام ِ نیـامدنت از چشمانم سرازیر شد ..
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 24 آبانماه سال 1390 19:44
کاش میدانستی لحظه ها بدون حضور تو چه ناشکیباست.
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 20 آبانماه سال 1390 17:58
صدایت در گوشم زمزمه میشود و نگاهت در ذهنم مجسم ولی من تو را میخواهم نه خیالت را.....
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 20 آبانماه سال 1390 17:55
تمام اصول دنیا بر دروغ پایه گذاری شده است و هیچ حقیقتی وجود ندارد تنها حقیقتی که بر آن باور دارم " نبودن توست "
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 17 آبانماه سال 1390 16:31
بالا بـروی ؛ پـایـین بیـایی ... بی فایـده است ؛ من تو را هـمیـنجا ، میـان بازوانـم میـخواهم ... !
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 16 آبانماه سال 1390 21:33
دوستت دارم نازنینم به اندازه ی همه ی لحظه هایی که ندارمت همه لحظه هایی که نمی بینمت همه ی لحظه هایی که دوری . . .
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 16 آبانماه سال 1390 21:33
دوستت دارم نازنینم به اندازه ی همه ی لحظه هایی که ندارمت همه لحظه هایی که نمی بینمت همه ی لحظه هایی که دوری . . .
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 16 آبانماه سال 1390 21:19
باران بیاید یا نیاید تو باشی یا نباشی خاطرت باشد یا نباشد من خیس از یاد توام
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 13 آبانماه سال 1390 22:41
توی تمام تقویم هـای ذهن من یک روز هایی هست درست مثل امروز که زانو هامو در آغوش می گیرم و به جای تمام وسعت شانه های زنانه ام گریه نمی کنم به زبان نمی آورم و فقط نگاه می کنم نه بغض٬نه اشک فقط یه دل تنگی عمیق ... از همـان دلتنگی هـایی که مرهمش آغوشت است خوب می دانم که خوب میدانی که در این جوز روزها حتی اگـر خدا هم از...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 12 آبانماه سال 1390 08:26
این روزها به دستهای روزگار هم باید شک کرد کش میرود از زمان کم می آوریم با هم بودنمان را همیشه یک جای خالی هست که پر نمیشود با هیچ جز تو
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 7 آبانماه سال 1390 11:43
دیــدن عـکست تمــام سهم من است، از "تـــو " آن را هم جیره بندی کرده ام تا مبــادا تَــوقُعش زیاد شود!! دِل اســت دیـــگر ... ممکن اســت فردا خودت را از مــن بـخواهـد...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 7 آبانماه سال 1390 09:07
مـوجّه نیست روزهای نبـودنت تلخ میگـذرند... امــا از طعــم تلخــش کـه فاکــتور بگیـریـم زجـــرآور بـودنشـان را چگـونـه تـوجیــه خـواهی کــرد
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 4 آبانماه سال 1390 17:40
دیگر نه ترانه حریف دلتنگی ام می شود. نه گریه های تنهایی. نمی آیی؟!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 4 آبانماه سال 1390 17:35
خطّ فقر جائی میان بود و نبود توست جائی میان دار و ندار مـن...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 3 آبانماه سال 1390 17:20
تــو! همان شقایقِ معروفِ شعرِ خوبِ سهرابی! تا تــــو هستی،زندگی باید کرد...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 2 آبانماه سال 1390 09:27
آغــــــــوشِ " تـــــــــو " هیچ بُعـــــــدی ندارد .. واردش کــــــــــہ شوی ، زمــــــان بی معنــــــــا میشـود... بی آنکـہ نفـــــس بکشی روحـــــــــــَت تآزه می شود ...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 1 آبانماه سال 1390 10:55
کاش تو پیشم بودی.. ورق میزنم دلم را یک صفحه دو صفحه سه صفحه پس تو کجایی کجای دل اشوبم? اگر نیستی .... پس چرا پلک دلم خیس است...؟ همچنان ورق میزنم ای کاش تو پیشم بودی...آه...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 1 آبانماه سال 1390 09:12
عقربه ها نیامدنت را تکرار می کنند و زمان مانند دردی بر تنم جاری می شود عادت نکرده ام به نبودنت و تو سخت به ثانیه هایم چسبیده ای ........