-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 1 اسفندماه سال 1391 22:33
دلخوشم به بودنت . تنها دغدغه ام نداشتن توست . بودن و نداشتن ... چـــه تــنــاقــض دلــگــیــری .!.!.!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 15 بهمنماه سال 1391 19:01
کنارمی با کیلومتر ها فاصله با هم ساعتها صحبت میکنیم میخندیم خاطره میسازیم اما در اوج تمام خاطراتم دلم برایت تنگ میشود چون هنوز تا لمس نگاهت هزاران قدم فاصله دارم
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 12 بهمنماه سال 1391 22:31
از تو بیشتر خاطره هایت را دوست دارم ... که با من مانده اند ! آرام ، بی ادعا ، وفادار!!!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 8 بهمنماه سال 1391 19:17
انصاف نیست که دنیا آنقدر کوچک باشد که آدمهای تکراری را روزی صد بار ببینی و آنقدر بزرگ باشد که نتوانی آن کسی را که دلت میخواهد حتی یک بار ببینی
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 8 بهمنماه سال 1391 19:14
گــریه کــار کمــی ست بـــرای توصـــیف نــداشتنــت …
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 13 دیماه سال 1391 21:56
گرچه نیستی، یــــــادت امـــا تمام قـــد بی رحمانه میان دلـــــم ایستاده ... ! چاره ای کن!!!! " تو " را کم داشتن کم نیست…
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 7 دیماه سال 1391 17:02
این اشک ها از قلبیست که شبیه دخترکی لجبـاز فقط تو را می خواهد و از بازی با خاطرات خسته شده !!!
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 1 دیماه سال 1391 20:31
پیشانی ام ... چسبیدن به سینــه ات را میخواهد و چشم هایم خیس کردن پیراهنت را... عجب بغض پرتوقعی دارم... مــن امروز ...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 1 دیماه سال 1391 20:29
ای آنکه دوست دارمت اما ندارمت بر سینه میفشارمت اما ندارمت ای آسمان من که سراسر ستارهای تا صبح میشمارمت اما ندارمــــت ...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 16 آذرماه سال 1391 15:01
امان از این بوی پائیز و آسمان ابری که آدم نه خودش میداند دردش چیست و نه هیچ کس دیگر فقط میداند که هر چه هوا سردتر شود دلش آعوش گرمتری میخواهد
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 16 آذرماه سال 1391 09:47
رنگ آرزوهایم این روزها خیلی پریده تو اگر دستت به آسمانش رسید چند تکه ابر نقاشی کن تا دل من به ابرها خوش باشد
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 4 آذرماه سال 1391 22:52
وقتی از عطر تنت... هرم لبانت ...... لطافت موهایت... گرمای وجودت... آرامش دستانت... مهربانی نگاهت ... می گویم.... هیچ کس نمی فهمد ... چه حسی دارم! چون تنها "من ".... "تو " را با تمام وجودم حس کردم!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 30 آبانماه سال 1391 16:33
تو همیشه در یاد منی آسمان به آسمان کوچه به کوچه رویا به رویا اما ... دلم برایت تنگ می شود !
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 29 آبانماه سال 1391 11:51
خــواب هـایـم بــوی تن تــو را مـی دهــد نـکنـد آن دورتــر هـا نـیـمـه شـب در آغــوشـم مـی گـیــــری !
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 29 مهرماه سال 1391 19:07
نگـاه کن چگونه روزها از پـی هـم می آیند و می رونـد آهسته رو به پایانـم اما چنان غرق زندگی که گویا ایـن راه را پایـانی نیست عادت کـرده ام به تنهــایی به نگفتــن به ندیـدن و دردناکتر از همــه به سکـوت ...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 27 مهرماه سال 1391 09:29
اگر گاهی ندانسته به احساس تو خندیدم و یا از روی خودخواهی فقط خود را پسندیدم اگر از دست من در خلوت خود گریه ای کردی اگر بد کردم و هرگز به روی خود نیاوردی اگر زخمی چشیدی گاه گاهی از زبان من اگر رنجیده خاطر گشتی از لحن بیان من حلالم کن ... و بعد از آن دعایم کن
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 26 مهرماه سال 1391 08:37
احساس درختی را دارم که در مسیر کارخانـه چوب بـری قـرار گـرفتــه است رو به زوال ..
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 18 مهرماه سال 1391 10:00
دلم میان این همه آدم . . . میان این همه پیچیدگی . . . میان این همه تکلف . . . میان تمام قفل هایی که . . . قصد باز شدن ندارند . . . فقط کمی . . . سادگی می خواهد . . . و دلم کسی را می خواهد که نپرسد : "حواست به من هست ؟ " فقط بیاید با اندکی نگاه . . . آرام بگوید: ..."حواسم به تو بود ! " دلم . . ....
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 15 مهرماه سال 1391 09:38
چقد قشنگه اشـکایی که بـخاطـر دلتنـگی یارت از چشـات سـرازیـر میـشـه چقدر قشنگه خندیدن با چشای خیس وقتی عشقت بهت میگه ناراحت نباش چقدر قشنگه عاشق بودن و چقدر قشنگه عاشق تـــــــو بودن
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 12 مهرماه سال 1391 17:56
تو مرا یاد کنی یا نکنی باورت گر بشود ، گر نشود حرفی نیست ... اما ... نفسم می گیرد در هوایی که نفس های توی نیست
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 11 مهرماه سال 1391 20:25
گاهی دلم برای خودم تنگ می شود ... گاهی دلم برای باورهای گذشته ام تنگ می شود ... گاهی دلم برای پاکیهای کودکانه ی قلبم میگیرد ... گاهی دلم از آنهایی که در این مسیر بی انتها آمدند و رفتند خسته می شود ... گاهی دلم از کسانی که ناغافل دلم را میشکنند میگیرد ... گاهی آرزو میکنم ای کاش ... دلی نبود تا تنگ شود ... تا خسته شود...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 4 مهرماه سال 1391 23:52
خدایا طاقت من را با طاق آسمانت اشتباه گرفته ای این پیمانه سال هاست که پر شده است ..!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 1 مهرماه سال 1391 18:57
همیشه بـاید کسی باشدکه معنی سه نقطه های انتهای جمله هایت را بفهمد همیشه بـاید کسی باشد تا بغضهایت را قبل از لرزیدن چانه ات بفهمد بـاید کسی باشد که وقتی صدایت لرزید بفهمد کسی بـاشد که اگر سکوت کردی ، بفهمد... که اگر بهانهگیـر شدی بفهمد کسی بـاشد که اگر سردرد را بهـانه آوردی برای رفتن و نبودن بفهمد به توجهش احتیاج داری
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 19 شهریورماه سال 1391 18:57
یه دریا اشـــــــــــــــک برای ریختن دارم … یه دل گرفته … یه زندگی پر از خالــی … من سرشارم از تنــهایـــــــــی …
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 19 شهریورماه سال 1391 18:45
خوابیدن میان دستان تو بیدار شدن روبه روی چشمان تو دیدن لبخند هر روزه ی تو گرفتن دستان گرم تو سر بر بازوی تو نهادن سرت را به سینه فشردن راه رفتن بازو به بازو کنار نگاه تو این است تنها آرزوی من , رویای همه ی شبهای من
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 19 شهریورماه سال 1391 14:38
با هیچ کلامی به جز سکوت نمی توانم وسعت نبودنت را تفسیر کنم.
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 17 شهریورماه سال 1391 00:23
می دانی اگر تو را آرزو می کنم برای بی آرزو بودن من نیست !! شایـد آرزویی زیبـاتر از تو سـراغ ندارم ...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 12 شهریورماه سال 1391 18:06
دلم یک دل سیر دیدنت را میخواهد، سیر شده از نبودنت، تو که می آیی ، هوای اینجا بهاری تر می شود ؛ حتی در گرمای طاقت فرسای تابستان ...!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 11 شهریورماه سال 1391 19:04
نبودی , مــردِ این بــــازی نبودم از این حسی که بین ماست میگم گــمونم این تمــام عـشــق باشــه نمی پرسی ولی من راست میگم ! یه وخـــتا باعـث آشفــتگیـــــمی یه وخـــتا از تو آرامش میگـیرم به حدی بستـــگی دارم بهت کـه عــذابم هـــــم بـدی از رو نمیرَم...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 4 شهریورماه سال 1391 19:54
من و تـو برای رسیدن به هـم هیچ چیز کم نداریم به غیـر از یک معجزه ...!